صنایع معنوی
صنایع معنوی بر خلاف صنایع لفظی که صورت ظاهرکلمهها و عبارتها را شکل میدهند، بر ترتیبها و صور عبارتها در معنی نظارت دارند. پراستفادهترین آنها عبارتند از
تشبیه، کنایه، و استعاره- بدون تردید هر فارسی زبانی با این سه صنعت آشناست
مجاز- آوردن کلمههایی در معنی غیرواقعی
مثل: از خشم برافروخت، که در آن برافروختن تنها به آتش مختص است
ایهام- آوردن واژهای با دو معنی متفاوت، کنار یا نزدیک هم
مانند: مردم، که هم معنی چشم دارد و هم معنی آدمها
مطابقه- آوردن واژههای متضاد، کنار یا نزدیک هم
مثل: گرم و سرد، سیاه و سفید
مراعات نظیر- آوردن کلمههایی که از نظر معنوی به نحوی با هم نسبت دارند
مانند: گل و بلبل، ماه و خورشید، لیلی و مجنون
براعت استهلال- مقدمهای ذکر کردن، طوری که ذهن با موضوع آشنا شود
حسن طلب- بیان مطلبی اندوهبار یا قبیح به شیوهای زیبا، طوری که قبح مطلب کمتر احساس شود
اغراق- زیاده بر واقع قلمداد کردن برای منظوری خاص
اعداد- آوردن چند صفت یا اسم، و نسبت دادن آنها به خود یا دیگری، به کسر همزه اول خوانده میشود، بر وزن اقدام، مانند
اسب و گهر و تیغ بدو گیرد قیمت
تخت و سپه و تاج ازو یابد مقدار
تقسیم- آوردن چند چیز به استفلال، سپس بیان وصف هر کدام از آنها، در واقع ترکیبی است از اعداد و لف ونشر
جمع- چند چیز را تحت حکمی واحد درآوردن
تفریق- آوردن دو یا چند چیز، و بعد به نحوی جدایی انداختن بین آنها، درست برعکس جمع
تنسیقالصفات- شمردن مسلسل و متوالی صفات ممدوح، مثل
شفیع مطاع نبی کریم
قسیم جسیم بسیم و سیم
التفات- توجهی ناگهانی و بیمقدمه از غایب به مخاطب، یا به طور کلی از مطلبی به مطلب دیگر
حشو- افزودن کلمهای تنها به منظور رعایت وزن
مثل: همی رفتم
تجاهلالعارف- دانستن مطلبی، ولی تظاهر به ندانستن آن و نادانی، مانند
یارب آن روی است یا برگ سمن
یارب آن قد است یا سرو چمن
قلب مطلب- واژگون کردن یک عبارت یا کلمه به طریقی مطبوع
مثل: جنگ و گنج
مدح موجه- تضمین مدحی توسط مدح دیگر
مانند: گویی قامت وی راستتر از گفتار اوست
تهکم- تحقیردر باطن و واقع، ولی طوری که در ظاهر ستایش به نظر آید، بر وزن تکلم خوانده میشود
تلمیح- اشاره به یک حدیث یا آیه معروف
مدح شبیه به ذم- مطلب را طوری آغازکردن که ذم به نظرآید، ولی در واقع مدح باشد
مثل: بدی او این است که بسیار مهربان است
ذم شبیه به مدح- عکس صنعت قبلی است
حسن مطلع- انتخاب شروعی زیبا و مناسب، طوری که شایسته ابیات بعد باشد
حسن مقطع- انتخاب پایانی مناسب و شایسته قطعه
سؤال و جواب- آوردن بیت یا ابیاتی به ضورت مکالمه، مانند
گفتم کیم دهان و لبت کامران کنند
گفتا به چشم، هر چه تو گویی چنان کنند
گفتم خراج مصر طلب میکند لبت
گفتا در این معامله کمتر زیان کنند، الخ
لغز و معما- بیان مطلبی به صورت رمز، در معما معمولا یک اسم به رمز و راز بیان میشود